۱۰ انیمیشن تحسینبرانگیز که در سایهی فیلمهای دیزنی نادیده گرفته شدند
اغلب انیمیشنهای دیزنی هر زمانی که اکران شوند گیشه را تصاحب میکنند، اما دیزنی تنها استودیویی نیست که فیلمهای انیمیشنی دیدنی و جذاب تولید میکند. در این مطلب ۱۰ انیمیشن تحسینبرانگیز را نام بردیم که از تولیدات کمپانی دیزنی نیستند و در سایهی فیلمهای این شرکت نادیده گرفته شدهاند.
وقتی صحبت از فیلمهای انیمیشن به میان میآید، اکثر مردم بر این باورند که دیزنی تنها شرکتی است که در این حوزه آثار تماشایی تولید میکند، اما این باور چندان هم با واقعیت همخوانی ندارد. بسیاری از فیلمهای انیمیشنی کمپانیها و استودیوهای دیگر نیز سالانه تولید میشوند، که متاسفانه، به خاطر همزمانی یا شباهت با تولیدات دیزنی، اغلب نادیده گرفته میشوند.
از زمانی که دیزنی خود را به عنوان استودیوی بیرقیب انیمیشن معرفی کرد، حق بسیاری از فیلمهای استودیوهای دیگر نادیده گرفته شد. برای اثبات این ادعا همین بس که دیزنی در ۱۰ سال گذشته ۸ اسکار بهترین انیمیشن بلند را از آن خود کرده است؛ موضوعی که علاقمندان به تماشای انیمیشنهای تولیدی سایر استودیوها باید به آن توجه کنند.
۱۰. انیمیشن «نفرتانگیز» (Abominable) وسط یک سال بسیار پرکار دیزنی پا به میدان گذاشت
انیمیشن «نفرتانگیز» به کارگردانی جیل کالتون و محصولی از شرکت دریمورکس ماجراهای یی، نوجوانی را دنبال میکند که به طور تصادفی با یک بچه یتی مواجه میشود. این بچه یتی که یی او را اورست مینامد توسط آقای برنیش، یک تاجر منفعتطلب، ربوده شده است. برای محافظت از اورست، یی و خانوادهاش، وارد ماجراجویی میشوند تا نقشههای برنیش شرور را متوقف کنند.
«نفرتانگیز» حتی با وجود اختلاف نظر در مورد اظهارات سیاسیاش، بازخوردهای مثبتی دریافت کرد. با این حال، اولین اکران آن در سال ۲۰۱۹ بود، همان سالی که دیزنی «داستان اسباببازی ۴» (Toy Story 4)، «یخزده ۲» (Frozen II) و «شیرشاه» (The Lion King) را منتشر کرد. با توجه به این موضوع، «نفرتانگیز» خیلی زود به دست فراموشی سپرده شد.
۹. طرفداران انیمیشن، «میشلها و ماشینها» (The Mitchells Vs. The Machines) را دوست داشتند، اما اسکار به انیمیشن «افسون» (Encanto) رسید.
انیمیشن «میشلها و ماشینها» که در حال حاضر از سرویس استریم نتفلیکس پخش میشود، داستان خانوادهی پیچیدهای را روایت میکند که در طول یک سفر موفق به التیام زخمهای زیادی در روابط خود میشوند و در نهایت عشق و علاقهشان نسبت به یکدیگر از همیشه و از هر چیز دیگری عمیقتر میشود.
متاسفانه این طرح برای آکادمی کافی نبود و در عوض اسکار بهترین انیمیشن بلند را به «افسون» اهدا کردند. به نوعی، فیلم «میشلها و ماشینها» در میان تب و تاب «ما دربارهی برونو صحبت نمیکنیم» گم شد.
۸. انیمیشن «به سوی الدورادو» (The Road To El Dorado) یک داستان آموزنده دارد، اما از همان اولین اکرانش نادیده گرفته شد
کنت برانا و کوین کلاین در فیلم «به سوی الدورادو» در نقش میگل و تولیو، دو کلاهبردار در قرن شانزدهم صداپیشگی میکنند که سعی دارند راه خود را به شهری مخفی پر از طلا باز کنند. این فیلم به کارگردانی اریک برگرون و دان پل، این دو شخصیت را در حالی به تصویر میکشند که عادات جنایتکارانه و زشت خود را تغییر میدهند.
زمانی که این انیمیشن در ۳۱ مارس ۲۰۰۰ اکران شد، تنها ۷۶ میلیون دلار در سرتاسر جهان فروخت که تقریبا ۱۵ میلیون دلار کمتر از کل بودجهی تولیدش بود. علاوه بر این، شش ماه بعد، دیزنی فیلم «زندگی جدید پادشاه» (The Emperor’s New Groove) را منتشر کرد، فیلمی مشابه که به یکی از نمادینترین آثار این شرکت تبدیل شد. خوشبختانه برای برگرون، «به سوی الدورادو» در سالهای اخیر بهویژه به لطف میمها، طرفدارانی را به خود اختصاص داده است. درست است که این فیلم در زمان اکران شکست خورد اما به یک کلاسیک کالت تبدیل شد.
۷. انیمیشن «روباتها» (Robots) تبلیغات بسیار ضعیفی داشت
«روباتها» ساختهی کریس وج، فیلمی است که در دنیای روباتهای هوشمند اتفاق میافتد. در این دنیای خیالی، رادنی کاپرباتم، یک مخترع مشتاق اما سادهلوح، سعی میکند اختراعات خود را به بیگولد، کارآفرین معروفی که قطعات یدکی را برای روباتها تهیه میکند، بفروشد. اما ناخواسته وسط توطئهای علیه قهرمانش قرار میگیرد.
حتی صداپیشههای بزرگ این انیمیشن از جمله ایوان مکگرگور، هالی بری و رابین ویلیامز نتوانستند «روباتها» را از فراموشی نجات دهند. این فیلم در زمان خود از طرفداران مناسبی برخوردار بود، اما فاکس قرن بیستم در بازاریابی آن ضعیف و ناموفق ظاهر شد، آن هم در سالی که دیزنی انیمیشن «جوجه کوچولو» (Chicken Little) را به بازار عرضه کرد.
۶. «آقای فاکس شگفتانگیز» (Fantastic Mr. Fox) از انیمیشن «بالا» (Up) شکست خورد
پس از اینکه یک روباه تسلیم غرایز حیوانی خود شده و دست به دزدی میزند، سه کشاورز وظیفهی کشتن او و دیگر همنوعانش را بر عهده میگیرند. «آقای فاکس شگفتانگیز»، ساختهی وس اندرسون، یک فیلم استاپ موشن زیبا است که بر موضوعات مفیدی مانند اجتماع و وابستگیها تمرکز دارد.
«آقای فاکس شگفتانگیز» یکی از آن فیلمهایی است که مشخص نمیکند برای بچهها است یا بزرگسالان. انیمیشن عجیب و متفاوتش آن را به پروژهای باورنکردنی تبدیل میکند. متاسفانه، این انیمیشن به خاطر ظاهر بزرگسالانهاش پیام اشتباهی را منتقل میکند و بینندگان و طرفداران انیمیشن را به نادیده گرفتن آن سوق میدهد. با توجه به این موضوع، «بالا» توانست «آقای فاکس شگفتانگیز» را هم در سینما و اکرانها و هم در اسکار شکست دهد.
۵. برخی تصور میکنند که انیمیشن «آناستازیا» (Anastasia) یکی از محصولات دیزنی است
در سال ۱۹۹۷، فاکس قرن بیستم اولین انیمیشن خود را با نام «آناستازیا» تولید کرد. این فیلم با صداپیشگی مگ رایان و جان کیوزاک داستانی از زندگی آناستازیا، دوشس بزرگ و دختر تزار نیکلاس دوم را روایت میکند. آناستازیا بعد از از دست دادن حافظهی خود در بازی سرنوشت باز میگردد و باعث خشم دشمنان خانوادهاش میشود.
به عنوان اولین انیمیشن فاکس، «آناستازیا» تلاش ارزشمندی برای خلق شاهزاده خانمی است که از پرنسسهای دیزنی متفاوت باشد. با این حال، فاکس آنقدر آثار تحسینبرانگیز تولید کرد که توانست دوباره به میدان رقابت انیمیشنها بازگردد. حالا طرفداران فکر میکنند آناستازیا در واقع یکی از پرنسسهای دیزنی است. این فیلم در زمان اکران بسیار کمتر از «هرکول» (Hercules) که چند ماه قبلتر اکران شده بود، مورد تحسین قرار گرفت.
۴. سینفیلها هنوز باورشان نمیشود انیمیشن «راتاتویی» (Ratatouille) توانست «پرسپولیس» (Persepolis) را شکست دهد
«پرسپولیس» فیلمی بر اساس کمیکی به همین نام، اثر مرجانه ساتراپی، داستانی است که در دوران انقلاب ایران اتفاق میافتد. این فیلم تصویری نیمه تخیلی و نیمه واقعی از دوران کودکی ساتراپی نشان میدهد و بر چگونگی تاثیر رویدادهای سیاسی بر دیدگاه او از زندگی تمرکز دارد.
پرسپولیس یک فیلم احساسی است. طرح قدرتمند، ترکیبی عالی از یک داستان دربارهی دوران بلوغ و مستندات تاریخی جنگ، و حتی طنز، تماشای آن را لذتبخش میکند. متاسفانه، آکادمی در آن زمان قادر به پذیرفتن ارزش واقعی این انیمیشن نبود. در جریان اسکار ۲۰۰۸، «پرسپولیس» جایزه را در برابر «راتاتویی» از دست داد.
۳. انیمیشن «گرگروها» (Wolfwalkers) از هر لحاظ حرف زیادی برای گفتن داشت، اما این برای آکادمی کافی نبود
هنگامی که رابین گودفلو، دختر و شاگرد شکارچی که وظیفهی کشتن گرگها را در ایرلند دارد، با میهب، یکی از اعضای قبیلهای که میتواند تبدیل به گرگ شود ملاقات میکند، دختر متوجه میشود که همه چیز به آن سادگیها هم که او فکر میکند نیست. انیمیشن «گرگروها» رابین را دنبال میکند که در مسیر یک ماجراجویی جادویی قرار میگیرد که دیدگاه را او نسبت به زندگی کاملا تغییر میدهد.
«گرگروها» از چندین نظر انیمیشن موفقی است. این فیلم یک داستان دربارهی بلوغ و رشد دارد، اما همچنین بازتابی است از درگیریهای سیاسی-اجتماعی ایرلند در طول سال ۱۶۵۰ و مقالهای دربارهی دوگانگی بین تمدن و وحشیگری. علاوه بر این، انیمیشن آن منحصربهفرد است. متاسفانه کشش زیادی برای طرفداران انیمیشن نداشت. آن سال همه در مورد انیمیشن «روح» (Soul) دیزنی صحبت میکردند، اما تعداد کمی برای این فیلم زیبا وقت گذاشتند.
۲. انیمیشن «کتاب زندگی» (The Book Of Life) بینندهها را بیش از حد به یاد «کوکو» (Coco) میاندازد
دیگو لونا در انیمیشن «کتاب زندگی» در نقش مانولو سانچز، گاوباز و نوازنده، عاشق زنی است که با بهترین دوستش نامزد کرده است. این فیلم تلاش مانولو را برای بودن با ماریا، حتی پس از مرگش دنبال میکند که در نهایت به سرزمین مردگان میرود.
«کتاب زندگی» اولین بار در سال ۲۰۱۴ به نمایش درآمد و اکثرا نقدهای مثبتی دریافت کرد. درآمد فاکس در این پروژه دو برابر، و نامزد جایزهی گلدن گلوب بهترین فیلم بلند انیمیشنی شد. با این حال، در سال ۲۰۱۷، زمانی که «کوکو» برای اولین بار به نمایش درآمد، بیشتر مردم «کتاب زندگی» را فراموش کردند. از آنجایی که هر دو فیلم به موضوعات مشابهی میپردازند، به نظر میرسد جایی برای هر دوی آنها در دنیای رسانه وجود نداشته باشد.
۱. انیمیشن «سه قلوهای بلویل» (The Triplets Of Belleville) از زمان خود جلوتر بود
هنگامی که گروهی از اوباش نوهی مادام سوزا را که قهرمان دوچرخهسواری است میربایند، او از اروپا به آمریکا سفر میکند تا نوهاش را پیدا کند. مادام سوزا در آمریکا با سه خواننده به نامهای رز، ویولت و بلانچ که به سهقلوهای بلویل نیز معروفند، ملاقات میکند که به او در ماموریتش کمک میکنند.
«سهقلوهای بلویل» یک فیلم انیمیشنی مخصوص بزرگسالان است که در سال ۲۰۰۳ به نمایش درآمد. بدیهی است در سالی که «برادر خرس» (Brother Bear) و «در جستوجوی نمو» (Finding Nemo) بسیار پرطرفدار بودند، بچهها به سختی متوجه وجود چنین انیمیشنی شوند، و بزرگسالان حتی آن را گزینهای برای فرزندانشان در نظر نگیرند.